مکس بورس حقایق شگفت انگیز درباره توهمات ذهنی - مکس بورس

انسان به دلیل نیروی تعقل خود را از همه موجودات برتر می داند، اما همین ویژگی باعث شده تا بسیاری از ما توهم باهوشی هم داشته باشیم. توهم باهوشی باعث می شود تا فکر کنیم که همیشه بهترین و درست ترین کار را انجام می دهیم، اما چند سال بعد که به عقب نگاه می کنیم، متوجه می شویم که در موارد زیادی نه تنها با هوش نبوده ایم، بلکه برعکس در نهایت حماقت رفتار کرده ایم. سوال این است که چرا در زمان یک کار یا تصمیم گیری برای موضوعی احساس باهوش بودن می کنیم؟ دلیل این موضوع چیست؟

برای پاسخ به این سوالات دیوید مکرینی که ویراستار، مجری تلویزیونی و نویسنده کتاب های روانشناسی است، کتابی نوشته و این کتاب را دکتر میثم شکری ساز به فارسی ترجمه کرده است. کتاب توهم باهوشی، کتابی است که در هر فصل یک باور غلط و در مقابل آن باور درست را مطرح کرده و با مثال های مختلف به طور کامل توضیح می دهد که ما چطور به دلیل یک باور و فکر غلط دچار اشتباه می شویم و در نتیجه دست به کارهای اشتباه می زنیم.

آیا ما انسان ها واقعا متوهم هستیم؟

اولین باور غلط ما انسان ها این است که تصور می کنیم موجودی منطقی هستیم و جهان را به شکل واقعی آن می بینیم. اما واقعا همینطور است؟ متاسفانه واقعیت چیز دیگری است و شاید بهتر باشد که اینطور فکر کنیم که ما مثل همه فریب می خوریم و این موضوعی است که بخشی از زندگی روزمره ما است و باعث سالم نگه داشتن ما می شود. ما انسان ها اطلاعات جزئی در مورد توهم و راه های تسلیم شدن در مقابل آن داریم. ما فقط تصور می کنیم که دنیا را می شناسیم، اما در عمل اینطور نیست.

ماجرا از این قرار است که در طول زندگی ذهن هر شخص از نظرات و داستان های مختلف پر می شود، و علاوه بر آن در مورد شخصیت واقعی و علت انجام کارهای مختلف خود هم داستان هایی در ذهن مان می سازیم، که بسیاری از آنها با واقعیت فاصله دارد. موضوعات اصلی کتاب توهم باهوشی افکار شناختی، کشف ها و طرز فکرهای منطقی غلط است، که همه بخشی از ذهن ماست و در شرایط ایده ال به ما کمک می کنند. اما زندگی که همیشه ایده ال نیست و ما انسان ها سعی می کنیم تا مسائل را پیش بینی کنیم.

همین ویژگی و همه موارد وابسته به آن باعث شده تا همه از جادوگران، افراد معمولی و تبلیغ کننده ها گرفته تا مدیران و حتی دانشمندان از آن استفاده کنند. طرز فکر شناختی از الگوهای قابل پیش بینی افکار و رفتارها تشکیل شده و همین موضوع باعث می شود تا تصمیمات غلطی بگیریم. همه ما انسان ها از زمان تولد با این طرز فکر اشتباه به دنیا می آییم و دقیقا به همین دلیل است که متوجه آنها نیستیم. از طرفی ما انسان ها دوست داریم که به خودمان دید مثبت داشته باشیم و در نتیجه ساختار ذهنی ما در این جهت فعالیت می کند.

انتخاب غلط، قضاوت نادرست و دیدگاه های کاملا اشتباه، همگی زیر سر طرز فکر شناختی ما است. مثلا همه ما اطلاعاتی را می پسندیم که باورهای ما را تایید کند و اطلاعاتی که مخالف باورهای ما باشد را کلا نادیده می گیریم. همه کتابهایی که داریم و وبسایت هایی که هر ورز در آنها گشت و گذار می کنیم نتیجه مستقیم همین طرز فکر مبتنی بر تایید است. چیزهایی را که کشف می کنیم در واقع میانبرهای ذهنی هستند که در برخورد با مشکلات معمولی از آنها استفاده می کنیم. کار این میانبرها سریع تر کردن فعالیت های ذهنی است، اما سرعت که بالا می رود اشکالاتی را هم با خود همراه دارد که شاید مهمترین آنها فراموش کردن قسمت مهم یک مسئله باشد.

به همین دلیل است که به جای فکر عمیق و طولانی برای پیدا کردن بهترین راه انجام یک کار، از این بخش ذهن استفاده کرده و پاسخ سریعی به یک مسئله می دهیم. بعضی از این طرز فکرها را یاد می گیریم و بعضی دیگر را از دیگران تقلید می کنیم. برای مثال اگر خبری در مورد حمله کوسه ها ببینید، تصور می کنید که همه کوسه ها قرار است که به ما انسان ها حمله کنند و این مسئله غافل می شوید که رسانه های خبری فقط برای جذب مخاطب بیشتر، زنگ و لعاب  این ماجرا را بیشتر کرده اند.

طرز فکر غلط را می شود به مسائل ریاضی تشبیه کرد که اگر مرحله ای  از آن را متوجه نشویم، گیج شده و دچار آشوب می شویم چرا که احساس می کنیم اطلاعات کافی برای تصمیم گیری نداریم. حتی اگر از این موضوع که آن اطلاعات خیلی کم و محدود هستند هم اطلاع داشته باشیم با هم امکان دارد به توجهی به آن نکنیم و فقط به دنبال سر هم کردن دلیل هستیم. به همین دلیل است که گاهی یک منطق درست را در جای غلط استفاده می کنیم و یا بر عکس غلط را به جای درست به کار می بریم. مثلا اگر به ما بگویند که انیشتین تخم مرغ نمی خورد، احتمال دارد که ذهن ما به این نتیجه برسد که تخم مرغ خوردن خوب نیست و فکر می کنیم که اگر کسی خیلی باهوش باشد، پس حتما همه تصمیم هایی که می گیرد هم درست است. اما اگر این موضوع فقط به ذائقه او مربوط باشد و ارتباطی با هوش نداشته باشد چه؟

آفتاب: میثم شکری ساز کلاهبردار است؟

این کتاب در هر فصل ما را با موضوعات جدیدی روبرو می کند که شاید تا قبل از آن هیچ اطلاعی از آن نداشتیم. خواندن این کتاب باعث می شود که متوجه شویم توهم باهوشی داریم و به همین دلیل است که دست به کارهای اشتباه می زنیم و گاهی تصمیمات غلط می گیریم. شاید درک این موضوع برای همه خوشایند نباشد، اما اصلا نگران نباشید، مطمئنا آگاه شدن از طرز عملکرد ذهن بسیار جالب خواهد بود. کتاب توهم باهوشی با ترجمه دکتر میثم شکری ساز، برای آن دسته از افرادی که به دنبال شناخت بهتر از خود هستند و دوست دارند که کمتر دچار اشتباه شوند کتاب بسیار مناسبی است.

به این پست امتیاز دهید.
بازدید : 190 views بار دسته بندی : رپورتاژ آگهی تاريخ : 12 سپتامبر 2020 به اشتراک بگذارید :
دیدگاه کاربران
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.