تصمیمات خودساخته و غیرمنطبق با علم اقتصاد و تجربههای جهانی سالهای سال است که اقتصاد کشور و بورس تهران را به خود درگیر کرده است. اما در عمده این موارد این سیاستگذاریهای انحرافی نتیجهای خلاف بر آنچه سیاستگذار انتظار دارد میدهد و به دنبال آن تصمیمات اشتباه بعدی اتخاذ میشود.
دنیای بورس: در مطلبی که در هفتههای گذشته درباره نقد تصمیمات محدودساز بازار با عنوان «صلاحدید یا صلاح ندید» ارائه شده بود به سیکل معیوبی که سالیان دراز اقتصاد کشور را به خود درگیر کرده اشاره شد.
برای مثال عنوان شد که دو نرخی کردن ارز تصمیمی که در ۲۰ فروردین ۹۷ به خیال سیاستمداران برای کنترل جهش نرخ دلار گرفته شد و مطابق با انتظار جواب معکوس را به دنبال داشت، پیش از آن نیز در اقتصاد کشور مشاهده بود و نزدیکترین مثال آن به بهمن سال ۹۰ دولت دهم بازمیگشت. رئیس دولت یازدهم در حالیکه خود را از تصمیمات غیرمنطقی مبرا میدانست اما در فروردین ۹۷ اتفاقا تصمیمی گرفت که به دنبال آن و برخلاف انتظارات سیاستگذاران اقتصاد کشور رانت سنگین، التهاب بیشتر و تشدید شدت نوسان را به دنبال داشت.
تعداد چنین تصمیماتی به حدی زیاد است که میتوان در هر حوزه برای آن یک طومار سیاه کرد. همین چند هفته قبل بود که تلاش برای ایجاد رانت دوباره در بازار فولاد اوج گرفت. نمونه مشابه آن برای رانت کالاهای پایه در تابستان ۹۷ رخ داد جایی که عرضه فولاد، مس و محصولات پتروشیمی با قیمت پایه بر اساس نرخ دلار ۴۲۰۰ عرضه میشد و دامنه نوسان ایجاد شد تا از رشد بیجهت قیمتها جلوگیری شود و نتیجه آن رانت سنگین برای انها بود که سر صف خرید میکردند و با قیمت چند برابری کالا را در بازار عرضه میکردند. اما کی ممکن است از این تصمیمات اشتباه پا پس بکشیم و اشتباه را تکرار نکنیم؟
در مطلب قبل هم عنوان شد که اقتصاددانان برجسته کشور اصل مشکل را در تفکر اقتصادی حاکم میدانند و با این تفکر اصلاح نشود این سیکل احتمالا ادامهدار خواهد بود. برای بورس هم همین است. چند ماه نیست که از تصمیم کاهش دامنه نوسان برای بازار پایه میگذرد که بیاثری این تصمیم در چند ماه اخیر کاملا مشاهده شده است. دیگر سهام بازار پایه مقاومتی نبوده که نشکسته باشند و بارها بر حباب سهام در طرحهای پتروشیمی مانند جهرم یا شرکتهای روشکسته مانند تپکو یا شرکتهای سرمایهگذاری مانند وجامی و تقریبا تمامی شرکتهای زیرمجموعه این بازار در هفتههای گذشته اشاره شده است. اگر بنا بود کاهش دامنه نوسان اثرگذار باشد که حباب چند صد درصدی در سهام شرکتهای مزبور ایجاد نمیشد.
اما بار دیگر تصمیم به کاهش دامنه نوسان میگیریم. امیدواریم تصور اشتباهی که بعد از کاهش التهاب بورس در هفته میانی دیماه (شهادت سپهبد سلیمانی و اوج گرفتن احتمال جنگ مستقیم) در ذهن سیاستگذاران بورسی شکل نگرفته باشد و کاهش هیجان و بازگشت بازار از مسیر منفی را نتیجه خردمندی خود مانند کاهش دامنه نوسان به دو درصد ندانند. در آن زمان نیز اشاره شد که این هراس وجود دارد که بازگشت بازار از مدار منفی میتواند مدیران بورسی را به خطا بیاندازد و این موضوع را ناشی از تصمیمات خود بدانند. به صورت مشخص تاکید شد که اگر احتمال جنگ باقی مانده بود صفهای فروش از بورس جمع نمیشد. در آن زمان نکته مهمتری نیز در مطالب بورس روزنامه «دنیای اقتصاد» و سایت «دنیای بورس» نیز مطرح شد مبنی بر اینکه شما با خریدهای چشمبسته و پمپاژ نقدینگی به بازار در حال ریسککشی هستید که اثرات آن را در حبابی شدن عجیب قیمت سهام مشاهده میکنید و احتمالا تصمیمات اشتباه دیگری را اتخاذ میکنید.
حالا زمان آن رسیده تا به مدیران بورسی نتیجه تصمیمات اشتباه در آن دوران و تشدید هیجان صعودی و تشکیل حباب در شرایط کنونی را گوشزد کرد. منظور ما این نیست که نباید از سهام در دوران ملتهب حمایت میشد تنها قصد این است که ابتدا اجازه ریزش آزاد سهام را میدادید بعد حمایت میکردید تا معنی ریسک در بازار باقی بماند. حالا نیز تصمیم جدیدی از سوی مدیران بورسی اتخاذ شده است اگر این تصمیم با افزایش چشمگیر حجم عرضههای اولیه دنبال نشود باید به مدیران بورسی گفت در انتظار تصمیمات دیگر برای جبران تصمیم کنونیتان هستیم چون تصمیم فعلی اتفاقا فضا را برای تشکیل صف، کاهش ریسک سرمایهگذاری و به دنبال آن رشد بیشتر قیمت سهام مهیا میکند. امیدواریم تصمیم بعدی همان تصمیم سال ۸۳ در جلوگیری از رشد قیمت سهام نباشد؛ امکان رشد قیمتی سهام داده نمیشد. بارها در مطالب تاکید شده است به جای اینکه رشد شاخص بورس را برگ زرینی از کارنامه خود معرفی کنید به فکر ساخت یک کارنامه درخور مقام ناظر باشید و با رایزنی با مقامات دولتی و حکومتی لزوم عرضه سهام نهادهای مختلف را پیگیری کنید. توسعه عرضی میتواند از افزایش ارتفاع قیمت سهام و ایجاد حباب جلوگیری کند نه کاهش دامنه نوسان.
امیدواریم داستان «صلاحدید»های معروف بیش از این در اقتصاد و بورس کشور مشاهده نشود گرچه چندان نسبت به این موضوع خوشبین نیستیم.