وضعیت کنونی سهام به گونهای شده است که معاملهگران تنها با یک بهانه حاضر به خرید یک سهم هستند. اصلا برای این دسته از معاملهگران مهم نیست که سهام فلان شرکت طی یک سال برای مثال ۱۰ برابر شده است و همچنان نیز به هر خبری بدون توجه بر اینکه برای شرکت مفید است یا خیر واکنش نشان میدهند.
دنیای بورس: در گروه محصولات فلزی در ماههای گذشته تنها انتشار خبر قرارداد بهانهای در اختیار بورسبازان قرار داد تا به صف بنشینند. حال اینکه کسی سابقه چنین قراردادهایی را مطالعه نمیکند یا اینکه اصلا این قرارداد اثر مثبتی بر سودآوری شرکت دارد یا خیر مهم نیست. یا بدتر از آن بازار با دیدن هر خبر افزایش سرمایه به سمت یک سهم هجوم میآورد. حالا اینکه بازار از خود نمیپرسد دلیل که نه، همان بهانه رشد قیمتی سهم و برای مثال ۵ برابر شدن سهم مگر خبری جز افزایش سرمایه بود که بار دیگر با انتشار اطلاعیه آن در کدال شتابزده به سمت آن حرکت میکنیم. اصلا برای افراد مسیری که سهام تاکنون طی کرده است مهم نیست و همه را نیز توهم تحلیلگری فراگرفته است.
بار دیگر تاکید میکنیم از آنچه در اینجا گفته میشود را دلیلی برای ریزش بازار برداشت نشود تنها در تلاش هستیم توجه معاملهگران برخی از واقعیتها که از نگاهشان مغفول است جلب کنیم. مثالهای زیادی در خصوص همین افزایش سرمایهها وجود دارد. برای مثال در حالیکه غگل را پس از رشدهای اخیر مانند بسیاری دیگر از سهام گروه غذایی میتوان با حباب قیمتی همراه دانست به دنبال افزایش سرمایه بار دیگر در بازگشایی هجوم تقاضا را شاهد هستیم. حال همین خریداران بعد از زیان سنگین نیز باز علت ریزش سهام را بدگویی رسانهها از سهامشان میدانند و هیچ زمان به این توجه نمیکنند که سهام یک برگه بهادار است که بها و ارزش خود را از یک سری مولفهها به دست میآورد.
برای مثال در گزارش قبل به حباب شرکتهای سرمایهگذاری مانند وگستر یا وآوا اشاره شد. زمانیکه گفته میشود وگستر تا ۳ برابر ارزش ذاتی و واقعی خود معامله میشود و ریسک سنگینی خریداران را تهدید میکند عدهای پوشش سود در ۹ ماه و عدهای دیگر پرتفو این شرکت از قند ثابت و سایپا را پیش میکشند. اما وقتی گفته میشود خالص ارزش داراییها یعنی دار و ندار این شرکت در نظر گرفته شده است و دیگر سایر بهانهها زیرمجموعه این دلیل قدرتمند قرار دارند. یعنی اگر سایپا دو برابر شود و قثابت هم دو برابر شاید بتوان به رشد قیمتی سهم امیدوار بود. یا در خصوص قثابت در حالی سهم مسیر تند صعودی را در پیش گرفته است که هیچکس حتی به افزایش سرمایه قبلی شرکت در چند سال قبل مراجعه نمیکند که ببیند واقعا قثابت چه میزان دارایی دارد که اینگونه برای خرید آن سر و دست میشکنیم. یا برای داروییها یا سیمانیها هیچکس توجه ندارد که این نمادها کاملا از خطوط قرمز ارزندگی عبور کردهاند و با یک درصد احتمال کاهش تب نقدینگی باید در انتظار اصلاح سنگین آنها بود. یا برای فلان شرکت شوینده اگر محصول جدیدی برای مقابله با کرونا و مطلوب وضعیت کنونی تولید میکند باید اثر آن را بر صورت مالی شرکت در نظر گرفته شود که فعلا کسی به دلایل بها نمیدهد و بهانهها اهمیت دارند.
بهانهها در موج سنگین نقدینگی برای صعود سهام کافی به نظر میرسد اما در هفتههای قبل نیز اشاره شد اگر مدیران سازمان بورس و مهمتر از آن مدیران سطح کلان اقتصاد کشور به فکر توسعه و رونق همیشگی بازار باشند عرضههای اولیه را تشدید میکنند. شرکتهای نیمه دولتی و زیرمجموعه نهادهای عمومی را وادار به عرضه هر چه سریعتر حداقل از ده درصد از سهام شرکتهای زیرمجموعه میکنند. سازمان بورس نیز میتواند این مسیر را تسهیل کند. این موضوع میتواند سرعت تشکیل حباب قیمتی در سهام را کاهش دهد زیر علت اصلی رشدهای اخیر همان بهانههایی بود که مطرح شد و حجم سنگین نقدینگی این بهانهها را توجیه میکرد. حالا اگر بخش خوبی از این نقدینگی صرف توسعه عرضی بازار شود باید منتظر ماند که به تدریج بهانهها رنگ ببازند. البته در شتاب رشد نقدینگی کشور و استقبال از سهام باید تعداد عرضههای اولیه بیشتر و بیشتر شود.