در روندهای نزولی شدید گاهی به نظر میرسد مهم نیست که در چه صنعتی سهامداری کنید و سهام چه شرکتی را در سبد خود دارید؛ هر سهامی در سبد داشته باشید ضرر خواهید کرد و ربطی به نوع سرمایهگذاری ندارد. آیا این تصور درست است؟ آیا تمامی گروههای سهامی در روزهای یکدست قرمزپوش سهام به یک اندازه تحت فشار هستند؟
دنیای بورس: از شنبه هفته گذشته (۱۳ مهر ماه) بازار سهام وارد چرخهای اصلاحی شد و موجهای صعودی دوام چندانی نداشتهاند. در این میان بازگشت معاملات از کف قیمتی در روز چهارشنبه و صعود ملموس قیمتها در روز شنبه با سیگنال پیشرفت مذاکرات تجاری چین و آمریکا رقم خورد. با این حال اثر مثبت این اتفاق بر بازارهای جهانی نیز کوتاهمدت بود و بار دیگر روند صعودی بورس تهران را به حاشیه برد.
طی بازه مذکور ارزش معاملات خرد بورسی به صورت محسوسی کاهش یافته و بر این اساس میتوان گفت جریان ورود پولهای خرد تضعیف شده است. در حالیکه میانگین ارزش معاملات دو هفته پیشتر به حدود ۲ هزار میلیارد تومان رسیده بود و حتی شاهد ثبت رکوردهای بالاتر از ۳ هزار میلیارد تومان برای معاملات خرد بورسی بودیم این عدد در دادوستدهای امروز به کمتر از ۱۲۰۰ میلیارد تومان رسید و کمترین رقم از ۱۲ شهریور را ثبت کرد.
در شرایطی که موج ورود نقدینگی فروکش کرده و صعود جهشوار سهام کوچک را در پی ندارد، جبهه عرضه بورس تهران به شدت فعال شده است و رنگ قرمز در تابلوی معاملات رنگ غالب است.
با فراگیر شدن موجهای اصلاحی بعضا به نظر میرسد فعالان بازار به کلی راه خروج از سهامداری را در پیش گرفتهاند و مساله نقد بودن و یا ادامه سهامداری است. آیا این سوال را میتوان فارغ از سبد سهام پاسخ داد و آیا میتوان سبد سهامی را انتخاب کرد که در شرایط منفی بازار همچنان بازدهی مثبتی داشته باشد؟
جدول زیر بازدهی صنایع مختلف بورسی را از ابتدای سال ۹۸ تا روز چهارشنبه (۱۰ مهر ماه) و از ۱۰ مهر ماه تا پایان دادوستدهای امروز نشان میدهد. روز چهارشنبه از آن لحاظ به عنوان مبنا انتخاب شده است که از این تاریخ شاهد چرخش روند در معاملات بورسی و میزان ورود نقدینگی بودیم.
همانگونه که مشاهده میشود برآیند قیمتها در ۸ گروه بورسی طی این بازه از عقبنشینی مصون مانده است. نکته جالب توجه آنکه تمامی گروههای مطرح کامودیتیمحور در این فهرست قرار میگیرند. این صنایع طی نیمه نخست سال از روند بازدهی عمومی و شاخص کل تا حدود زیادی جا ماندهاند. اما اکنون دلایل محکمی وجود دارد که الزام توجه بیشتر به این گروهها را نشان میدهد. انتشار صورتهای مالی ۶ ماهه میتواند برای نمادهای کالایی سیگنال مثبت به همراه داشته باشد.
با این حال در این گروهها نیز همچنان ریسکهای قابل توجهی وجود دارد. ادامه هراس از رکود بازار جهانی با وجود تحولات اخیر، به خصوص نشانههای مثبت از فروکش التهاب جنگ تجاری چین و آمریکا و همچنین تصمیم در قبال قیمت انرژی از جمله عواملی است که روی بسیاری از نماهای این گروه اثرگذار است.
بیشک روندهای هیجانی و شوکهای ناگهانی میتواند برای مقاطعی هر کدام از سهام بورسی را با کاهش شدید قیمت مواجه کند. اما تداوم افت قیمتها و یا پر کردن حفرههای قیمتی وجه تمایز نمادهای متفاوت در این روند است. به صورت کلی رشدهای دستهجمعی میتواند افت عمومی قیمتی سهام را به دنبال داشته باشد اما باید توجه داشت زیر پوست بازار چه میگذرد و هر صنعت یا نماد چه مقدار رشد کرده است. قطعا میان رشد ۵۰ درصدی با ۴۰۰ درصدی تفاوت وجود دارد. به صورت کلی باید گفت روند قیمتی سهام یا میزان رشد و افت قیمتی تنها سیگنالی برای معاملهگران است و بدون داشتن آگاهی نسبت به واقعیتهای بنیادی و آشنایی حداقلی با بهانههای نوسان قیمت نمیتوان در خصوص مسیر منطقی سهم و جهتگیری نزولی یا صعودی آن اظهارنظر کرد.
بازار سهام یک دوره ۱۶ ماهه را بر مدار رشد پرشتاب قیمت سپری کرده است؛ اما برخی از نمادها با پشتوانه بنیادی و برخی دیگر بدون پشتوانه بنیادی رشد کردند. در این میان بهانهها نیز در مسیر قیمتی سهام اثرگذار هستند و این عوامل نیز باید در نظر گرفته شود. ممکن است تحت تاثیر برخی از ریسکها تمامی نمادها شاهد افت قیمت باشند؛ اما باید منشا این ریسکها و شعاع اثر آنها بر نمادهای مختلف را به دقت رصد کرد. همین موضوع در قبال فرصتهای موجود برای صعود سهام نیز بسیار مهم ارزیابی میشود. «دنیای بورس» در گزارشی به اثر سوءشناخت از خود در معاملهگری اشاره کرده است. در شرایط کنونی نیز اگر ریسک و فرصت حاکم بر سهام به درستی شناسایی نشوند در هر دو صورت احتمال زیان سنگین وجود دارد.
در چنین شرایطی است که با صف خرید میخریم و با صف فروش میفروشیم و این در حالی است که ممکن است سهمی با حباب سنگین یا یک سهم با چشمانداز صعودی را بدون داشتن کمترین دید معامله کنیم. در پایان باید گفت در کوتاهمدت، احتمال آن که «تر و خشک سهام با هم بسوزند» وجود دارد؛ اما ادامهدار بودن آن در شرایط معمول غیرمحتمل است.
این نکته به این معنی نیست که چشم خود را بر اتفاقات مهم و تغییر مبانی اصلی ببندیم. برای مثال سهام ملی مس ایران در شرایط کنونی جذابیت مناسبی از نظر بنیادی دارا است؛ اما اگر برخلاف انتظار همین کورسوی امید در جنگ تجاری حذف شود یا به سوی حذف رانت انرژی (که در مجموع به نفع همه در اقتصاد کشور است) برویم، باید به افزایش فشار بر سودآوری این شرکت توجه داشت و در این شرایط است که میزان شدت اثر ریسکها و سودآوری این شرکت اهمیت ویژه مییابد. «دنیای بورس» در گزارش آتی به بررسی سهام ملی مس ایران (فملی) با در نظر گرفتن ریسک و فرصتهای موجود خواهد پرداخت.