وضعیت کلی حاکم بر معاملات سهام در شرایط کنونی جالب توجه است. نمادهای بسیاری وجود دارند که به دنبال عدم عرضه سهام و پر نشدن حجم مبنا قیمت پایانی رشد اندکی داشته است و این به این معنا است که فردا نیز قرار است سقف قیمتی میزان نهچندان زیادی بالا رود.
دنیای بورس: در این وضعیت احتمالا همه معاملهگران خرد چشم به دستان سهامداران درصدی و عمده دارند که سهم عرضه کنند تا حجم مبنا را پر کرده و سهم به سقف قیمتی روزانه برسد و معاملات سهم در مسیر صعودی روانتر شود.
اما در نقطه مقابل عدهای استرس عرضه سهامدار عمده را دارند. برخی از مثالها مانند عرضه سنگین در غگل در روز پایانی سال گذشته که باعث شد این سهم سال را با صف فروش آغاز کند یک نمونه از نمادهای بسیاری است که به دنبال عرضه سهامدار کاملا تغییر چهره دادهاند و از صف خرید به صف فروش رسیدهاند.
در اینجا معاملهگر خرد مانده که آرزوی عرضه سهامدار را داشته باشد یا خیر. اینکه میزان عرضه سهامدار عمده چه میزان باشد قطعا در روند قیمتی سهم موثر است اما بسیاری از سهامداران عمده خود میدانند که موقعیت طلایی را در دارایی خود دارا هستند و قیمت سهم در بازار چند برابر ارزش واقعی آنها در حال معامله است در نتیجه به دنبال استفاده حداکثری از این موقعیت هستند. بر این اساس سهامداران عمده نیز این دو راهی را تجربه میکنند که اگر از فرصت بهره کافی را نبرند و پایان دوره رونق بازار نزدیک باشد حسرت عدم تامین مالی مناسب برای آنها خواهد ماند. اما در عین حال عرضه سنگین نیز میتواند روند قیمتی سهم را سرکوب کند و نتوانند به میزان دلخواه حتی تا واگذاری کامل شرکت در چند برابر قیمت واقعی پیش بروند.
در این میان البته برخی از سهامداران عمده نیز تکلیف خود را مشخص کرده و برای مثال در هفتههای اخیر خروج وصنعت را از شکلر شاهد بودیم. استراتژی مشخصی پشت چنین تصمیمی از سوی سهامدار پیشین بیش از ۴۰ درصدی شکلر وجود داشت و اما آیا حسرت از فروش سهام برای این سهامدار در شرایط کنونی که قیمت شکلر تا بیش از ۴۰ درصد نسبت به قیمت واگذاری وصنعت رشد کرده است ایجاد نشده است؟ سیکلی از داستانهای شادی و غم را میتوان برای معاملات بورس نقل کرد ولی استراتژی برنده را باید در بلندمدت سنجید و نه دورههای گذار بورس.