بازار سرمایه این روزها بیش از هرچیزی منتظر یک اشاره برای مشخص شدن مسیر آینده خود است. از طرفی رسیدن به سطح شاخص ۸۳ هزار واحدی با سوخت فلزات اساسی این متغیر را در محدوده حساسی قرار داده است. از سوی دیگر این عامل اصلی رشد میتواند به عنوان تیغ دو لبه با ریزش شدید قیمتهای جهانی شرایط را برای اصلاح کلی بازار فراهم آورد. از طرفی بررسی شرایط صنایع دیگر برای نوسانات احتمالی خالی از لطف نیست.
تعیین تکلیف زنجیره کامودیتیها
فعالان بازار نیز در این مقطع به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول آنهایی که از رشد سهمهای وابسته به کامودیتیها منتفع شدهاند و دسته دوم نیز کسانی هستند که یا رشد قیمتها تا این سطوح را برای افزایش بیشتر قیمتها پر ریسک ارزیابی میکنند یا منتظر دیدن نشانههای بزرگتر برای قبول ارزندگی قیمت سهمهای مرتبط در این سطوح هستند.
ثبات قیمت جهانی مس در سطح بالای ۶۷۰۰ دلار، عدم اصلاح چشمگیر قیمت جهانی روی پس از حرکت سریع هفتههای اخیر به بالای ۳۰۰۰ دلار و مهمتر از همه عطش سیری ناپذیر چین در سمت تقاضای زنجیره فولاد که منجر به افزایش قیمت سنگآهن، کنسانتره، شمش فولاد و مقاطع فولادی در ماههای اخیر شدهاست؛ همه و همه به نوعی برای اهالی بازار غیرمنتظره و شاید هیجانی جلوه کند. دلیل اصلی دست به عصا بودن بازار در شتابگیری به سمت بالا نیز در سود بودن عده زیادی از افراد و ترس خیل گستردهای از آنها برای ورود در این قیمتهای فعلیست چه آنکه اگر قیمتهای جهانی با ریزش تند همراه شوند؛ برگشت قیمت سهمهای مرتبط به دلیل برهم خوردن چشمانداز ترسیم شده و زیان سرمایهگذاران شدید خواهد بود. البته در این مسیر بسیاری منتظر اصلاح برای سوار شدن در قیمتهای پایین شرکتهای یاد شده هستند. از سوی دیگر عدم فروش سنگین سهامداران و افت نسبی ارزش معاملات در زمان ایست قیمت یا به نوعی اصلاح قیمت در سهمهای کالایی نشان دهنده امیدواری زیاد به حفظ روند فعلیست. تحلیلها نشان میدهد حتی با وجود اصلاح نسبی قیمتهای جهانی، بسیاری از سهمهای فعلی در گروههای مربوط میتوانند با تحول در سودآوری مواجه شوند و بنابراین با حباب قیمتی مواجه نیستند .
صنایع جانشین؟
نگاه کلی به برخی صنایع مهم از ابتدای سال تاکنون (با معیار ارزش معاملات واقعی روزانه) برای تجربه ورود نقدینگی از آن جهت حائز اهمیت است که میتوانند صنایع جایگزین برای خروج احتمالی پول از کامودیتیها باشند.
به عنوان مثال صنعت رایانه که در ۴ ماه نخست سال بیشترین بازدهی را نصیب سرمایهگذاران کرده بود؛ پس از اتمام روند بازدهی عرضه اولیه «پرداخت» در یک اصلاح فرسایشی قرار گرفته است. هرچند این روند با اصلاح آنچنانی قیمتها همراه نبودهاست.
از سوی دیگر صنعت خودرو هرچند تحرک و بازدهی چراغ خاموش قطعهسازان در روزهای اخیر میتواند سیگنالی برای ورود نقدینگی به سهمهای بزرگتر باشد اما خودروسازان بزرگ با ارائه گزارشهای ماهانه قابل قبول به دلیل ریسک بالای بازگشایی نماد شرکت سایپا پس از وقفه طولانی مدت و همچنین ارائه صورتهای مالی تلفیقی با تغییر نگرش و اضافه شدن زیان انباشته؛ علاوه بر اصلاح قیمت قابل توجه ۱۰-۲۰ درصدی هنوز هم برای ورود سرمایهگذاران دلهرهآور هستند.
صنعت دیگر که پتانسیل جذب نقدینگی را در خود میبیند، صنعت فرآوردههای نفتیست. «دنیای بورس» در گزارشی به تحلیل غولهای این صنعت پرداختهاست.
نرخ ارز
افزایش زیرکانه قیمت دلار آزاد و مبادلهای به دلیل احتمال جدیتر شدن بحث ارز تک نرخی، صنایع مربوط را با ریسکها و فرصتهای مخصوص به خود همراه میسازد. شرکتهای وارد کننده یا استفاده کننده از ارز مبادلهای با ریسک غیرقابل حذفی همراه خواهند بود. در عین حال صادراتیها میتوانند بار قابل قبولی از ریزش احتمالی در قیمت دلاری محصولات خود را با افزایش نرخ ارز کم کنند. به این صورت توازن مناسبی بین ریسک و بازدهی آنها در سطوح فعلی ایجاد خواهد شد که با افزایش قیمت محصولات میتواند شتاب دوچندانی به حرکت آنها بدهد. صنایع شیمیایی، فلزات اساسی، کانههای فلزی، قطعهسازان و لاستیک در سرلیست صنایع مرتبط قرار میگیرند.
۵ عامل مهم پیشرو
به روزهای میانی شهریور نزدیک میشویم. بنا بر سنت دیرینه بازار، برخی از افراد ریسکگریز در این مقطع زمانی به استقبال موعد تسویه حساب اعتباریها در پایان شهریور میروند. بنابراین ریسک اول تسویه حساب اعتبار کارگزاریهاست. به دلایل عنوان شده، از سویی دیگر این فشار فروش احتمالی فرصتی برای ورود سهامداران جدید خواهد بود و فضای رونق میتواند اثر این پدیده خنثی کند.
ریسک دوم کاملا سیاسیست. ۲۶ مهرماه موعد امضای تمدید تعلیق تحریمها توسط ترامپ خواهد بود. فضای کلی رسانهای و واکنش اهالی بازار نشانگر کم شدن حساسیت و به نوعی رفع نگرانی شدید بورسیها از این موضوع است.
ریسک سوم همان احتمال ریزش شدید قیمتهای جهانی خواهد بود. در مورد این ریسک در ابتدای گزارش توضیح داده شدهاست.
عامل چهارم بحث نرخ سود بانکیست. به نظر میرسد این عامل از آنجایی که تاکنون با واکنش ویژه بازار مواجه نشدهاست؛ چندان در معادلات سرمایهگذاران جایی ندارد و معاملهگران کماکان با فرض حفظ عدم تغییر شرایط به معاملات خود ادامه میدهند.
عامل پنجم که در این فضای سرگیجه میتواند به بازار و نقدینگی جهت بدهد، بررسی تحرکات سهامداران بالای ۱ درصد است.