یکی از شگفتیهایی که در بورس تهران نیز مشاهده میشود اینکه باید به نهادهای عمومی و دولتی التماس کرد که برای تامین مالی خود بخشی از سهام زیرمجموعه خود را عرضه کنند تا حداقل بخشی از تنگنای مالی خود را جبران کنند.
دنیای بورس: خوبی یک سیستم دولتی و تفکر صُلب حاکم بر آن این است که در تک تک نقاط اقتصاد میتوان نشانههای آن را مشاهده کرد. یکی از شگفتیهایی که در بورس تهران نیز مشاهده میشود اینکه باید به نهادهای عمومی و دولتی التماس کرد که برای تامین مالی خود بخشی از سهام زیرمجموعه خود را عرضه کنند تا حداقل بخشی از تنگنای مالی خود را جبران کنند.
واقعا زمانیکه یک گام در ابتدا اشتباه برداشته میشود تا سالهای سال باید چوب همان اشتباه اول را بخوریم. زمانیکه برای رفع دیون بلوکهای مدیریتی شرکتها به نهادهای عمومی واگذار میشد احتمالا دولتمردان وقت از خصوصیسازی غره شده بودند اما نمیدانستند که این خصوصیسازی ابتر کار را به کجا میکشاند.
به هر صورت کار به جایی کشیده شده است که باید از فلان نهاد عمومی خواهش کرد که سهام زیرمجموعه خود را در بورس عرضه کند. حالا جالب است که قیمتهایی که برای عرضه نیز مطرح میشود واقعا با قیمتهای کنونی بازار تفاوت ندارد. حالا شما در نظر بگیرید که یک شرکت را عرضه میکنید و بنا است برای مثال این شرکت ۵۰ درصد رشد کند که هیچ بعید نیست. طی این مدت که سهام این شرکت رشد میکند نیز سهامدار عمده که معمولا همان نهاد عمومی است اصلا به فکر بالا بردن شناوری سهم نیست. در چنین شرایطی عرضه اولیه جدید تنها در حال افزودن بر تعداد حباب سهام در بازار است.
واقعا در یک سیستم دولتی عجایب زیادی را باید شاهد باشیم. بعد از کلی التماس و تمنا فلان شرکت را برای عرضه ارائه میدهند اما گران عرضه میکنند. زمانیکه از آنها دلیل این موضوع پرسیده میشود به نسبت قیمت به درآمد وضعیت کنونی سهام مشابه اشاره میکنند. یکی نیست به این نهادها بگوید اگر ما نسبت به حبابی شدن سهام و ضربهای که به اقتصاد کشور وارد میشود نگران نبودیم که این همه از شما خواهش نمیکردیم که به بورس بیایید. اینکه در یک سیستم دولتی ناکارآمد وزیر اقتصاد باید به کمک رئیس جمهور در تلاش باشد که نهادهای عمومی را مجبور به عرضه سهام آن هم در همین قیمتهای گران کند خود حدیث مفصلی از وضعیت کنونی است. احتمالا در نهایت نیز باید حکمهای حکومتی را منتظر باشیم تا شاید مدیران شرکتها تکانی به خود دهند وظیفه عرضه شدن سهام زیرمجموعه در بورس در پیش گرفتند.
حالا در این شرایطی که پول مفت برای عرضههای اولیه جذب میشود ولی همچنان اشتیاقی دیده نمیشود و به جای اینکه دست بالای چانهزنی را مقام ناظر و خریداران داشته باشند همچنان در اختیار مالکان این شرکتها است، باید نسبت به وضعیت عمومی شرکتهای زیرمجموعه و مدیریت آنها ابراز نگرانی کرد. زمانیکه در یک معادله بسیار ساده که در آن شما به عنوان سهامدار عمده به راحتی اینچنین میتوانید جذب نقدینگی کنید و حتی در حال عرضه گران شرکت خود هستید اینچنین روند همراه با تاخیر و تعلل و کُندی در عرضه اولیه در بورس مشاهده میشود واقعا باید پرسید میزان کارایی مدیریت دهها شرکت زیرمجموعه در چه وضعیتی قرار دارد؟
اگر یک سیستم کارا وجود داشت شرکتها برای پذیرش خود در شرایط کنونی بازار سرمایه باید سر و دست میشکستند تا به جلوی صف پذیرش بیایند اگر واقعا این نیست یا باید نسبت به سیستم نظارتی کلان مانند سیستم مالیاتی ایراد گرفت (شرکتهای چند دفتره) یا باید به حال سیستم صُلب دولتی افسوس خورد که درون شرکتها چه میگذرد. در این فضا واقعا نباید انتظار شکوفایی اقتصاد و افزایش بهرهوری و دیگر خصلتهای مثبت را داشت و تنها باید امیدوار بود این سیستم در همین حرکت کج دار و مریز خود پایدار بماند.